الگوهای شناسایی فرصتهای رشد کسب و کار
رشد سازمان، یکی از اهداف اساسی بنگاههای اقتصادی است. رشد عموماً با افزایش فروش سازمان سنجیده میشود. شاخصهای دیگر همچون رشد سود الزاماً تصویر کاملی از رشد سازمان نشان نمیدهد. ممکن است کسب و کاری نوپا که مدام افزایش فروش خود را تجربه میکند تا سالها به سود و یا رشد سود دست پیدا نکند. اما افزایش درآمد عموماً تصویر صحیحی از رشد واقعی کسب و کار ارایه میکند.
اما سؤال اینجاست که برای مدیریت رشد یک سازمان چه باید کرد؟ به صورت کلی رشد بنگاه عموماً از دو روش محقق میشود: ۱) سرمایهگذاری در کسب و کارهای موجود به منظور افزایش فروش محصولات فعلی و نفوذ هر چه بیشتر در بازار، ۲) سرمایهگذاری در توسعه محصولات و بازارهای جدید و ورود به کسب و کارهای جدید. بنابراین آنچه در رشد سازمان بسیار کلیدی است، ایجاد نظامی منسجم برای شناسایی فرصتهای جدید رشد است. تجربه سازمانهای موفق نشان داده است که عموماً از سه روش اصلی برای تشخیص فرصتها میتوان استفاده نمود.
در روش اول واحدها و افراد ویژهای در سازمان مسئولیت شناسایی ایدههای جدید را بر عهده دارند. انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه و یا تحقیقات بازار از جمله ساز و کارهایی است که در این روش به کار گرفته میشود.
در روش دوم همه افراد سازمان میتوانند منشاء شناسایی ایدههای جدید باشند. موضوعی که تحت عنوان کارآفرینی درون سازمانی از آن نام برده میشود. ساز و کارهایی همچون ارایه جوایز به ایدههای جذاب افراد سازمان و یا ایجاد مرکز رشد داخلی، ازجمله راهکارهای قابل استفاده شرکتها برای ترغیب افراد به ایدهپردازی است.
در روش سوم، با اتخاذ رویکرد نوآوری باز، علاوه بر روشهای پیشین، بستر لازم برای شناسایی فرصتهای جدید از بیرون سازمان نیز فراهم میشود. ایجاد ساز و کارهایی همچون مرکز رشد خارجی و یا سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی از جمله راهکارهای مورد استفاده شرکتها برای جذب ایدهها از بیرون سازمان است.
شرکتها باید با بررسی وضعیت حاکم بر کسب و کار خود و میزان آمادگی سازمان، روش یا روشهای مناسب را برگزیده و از بیشترین ظرفیت ممکن برای شناسایی فرصتهای جدید بهرهمند شوند.